جمله.داستان.شعر
شاید آن روز که سهراب نوشت
تا شقایق هست زندگی باید کرد
خبر از دل پر درد گل یاس نداشت
باید این طور نوشت
هر گلی هستی چه شقایق
چه گل پیچک و یاس زندگی باید کرد
زندگی اجباریست
***************************************************************************
ای کاش دلم اسیر و بیمار نبود
در بند نگاه او گرفتار نبود
من عاشق و او ز عشق من بی خبر است
ای کاش دل و دلبر و دلدار نبود
*****************************************************************************
نبض لحضه رو نگه دار نزار عشقمون بمیره
نزار ضربه های ساعت منو از تو پس بگیره
عقربک های زمونه خستگی سرش نمیشه
نگو بر میگردی فردا دل که باورش نمیشه
ای که تفسیر نکاهت دریاست
باغ آیینه ی شچمت زیباست
بر لبت رود تبسم جاریست
سخنت زمزمه ی خوبیهاست
عـــارفان در نگهـت هیرانند
کشف اسرار نگاهت رویاست
ما وچشمان تو هم پیمانیم
عشق وایمان خداهم باماست
دل پژمرده ی مارا دریاب
ای که تفسیر نگاهت دریاست
***********************************************************************
من نام تورا به عاشقان خواهم گفت
بر لاله رخان مهربان خواهم گفت
من نام تو را به سینه حک خواهم کرد
برخلق جهان به صد زبان خواهم گفت
عشقاز ازلست تا ابد خواهد بود
جوینده ی عشق بی عدد خواهد بود
فردا که قیامـــــــت آشــــــــکار گردد
هردل که نه عاشق است رد خواهد بود
*******************************************************************
هوای خونه برگشته تموم جاده بارونه
یه هسی تو دلم میگه تو نزدیکی به این خونه
کناره سبزه و سکه کنار آب و آیینه
تموم لحظه های شب سکوتت هفتمین سینه
توهم در گیر تشفیشی مثه حالی که من دارم
برای دیدنت امشب تموم سال بیدارم
» لحظه های کاغذی
» زندگی شاید!!!!!!!!!!!!!
» شعر نو!!!!!!!!!!!!!
» بیایید دنیا رو رنگی کنیم واز سیاهی کنار بکشیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
» عشق!!!!!!!!!!
» کوچولو ها!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
» تنها ترین آدم دنیا!!!!!!!!!!!
» خدا!!!!!!
» تنهایی!!!!!!!!
» نگاه ما به عقش چجوریه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
» عشق چیه؟؟؟؟؟
Design By : RoozGozar.com |