جمله.داستان.شعر
خسته ام از آرزو ها آرزو های شعاری
شوق پرواز مجازی بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین پله های رو به پایین
سقف های سرد و سنگین آسمان های اجاری
با نگاهی سر شکسته چشم های پینه بسته
خسته از در های بسته خسته از چشم انتظاری
صندلی های خمیده میز های صف کشیده
خنده های لب پریده گریه های اختیاری
عصر جدول های خالی پارک های این حوالی
پرسه های بیخیالی نیمکت های خماری
رونوشت روز هارا روی هم سنجاق کردم:
شنبه های بی پناهی جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را با غبار آرزو ها
خاک خواهد بست روزی باد خواهد برد باری
روی میز خالی من صفحه ی باز حوادث
در ستون تسلیت ها نامی از ما یادگاری
«قیصرامین پور»
زندگی شاید
جاده ی باریکی است که هروز زنی با زنبیلی از آن میگذرد!
زندگی شاید
ریسمانیست که مردی خودرا به آن میاویزد!
زندگی شاید طفلیست که از مدرسه بر میگردد!
زندگی شاید افروختن سیگاری باشددر فاصله ی رخوتناک دو هم آغوشی
یاعبور گیج رهگذری که کلاه از سر بر میدارد
ورهگذری که با لبخند بی معنی میگوید{صبح بخیر}
زندگی شاید آن لحضه ی مسدودیست
که نگاه من،در نی نی چشمان تو خود را ویران میسازد
ودر آن حسی است
که من آن را به ادراک ماه و به دریافت ضلمت خواهم آمیخت
در اتاقی که به اندازه ی تنهاییست
دل من
که به اندازه ی یک عشق است
به بهانه های ساده ی خوشبختی خود مینگرد
وزبال زیبای گلها در گلدان
به نهال زیبایی که تو در باغچه ی خانه مان کاشته ای
وبه آواز یک قناری که به اندازی ی یک پنجره میخواند
آه....................
سهم من اینست
سهم من اینست
سهم من
اسمانیست که آویختن پرده ای آن را از من میگیرد
سهم من پایین رفتن از یک پله ی متروکیست
وبه چیزی در پوسدگیوغربت و اصل گشتن
سهم من گردش حزن آلودگی در باغ خاطره هاست
ودر اندو هی جان دادن که به من میگوید
{دست هایت را دوست میدارم}
دست هایم را در باغچه میکارم
سبز خواهد شد میدانم ،میدانم،میدانم
وپرستو ها در گودی دستان جوهریم
تخم خواهد گذاشت
گفتم تو شیرین منی
گفتی فرهادی تو مگر؟
گفتم خرابت میشوم
گفتی تو آبادی مگر؟
گفتم ندادی دل به من
گفتی تو جان دادی مگر؟
گفتم ز کویت میروم
گفتی تو آزادی مگر؟
گفتم فراموشم نکن
گفتی تو در یادی مگر؟
سلام دوستان خوبین؟
شما چه رنگی رو دوست دارید ؟
اصلا به رنگ اهمیت میدین؟
من عاشق رنگ قرمزم
صدیقه عاشق رنگ آبیه
امید وارم طعتیلات تابستون به همه خوش بگذره
به منو صدیقه که خیلی خوش میگذره
بیشتر از اونی که فکرشو بکنی
» لحظه های کاغذی
» زندگی شاید!!!!!!!!!!!!!
» شعر نو!!!!!!!!!!!!!
» بیایید دنیا رو رنگی کنیم واز سیاهی کنار بکشیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
» عشق!!!!!!!!!!
» کوچولو ها!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
» تنها ترین آدم دنیا!!!!!!!!!!!
» خدا!!!!!!
» تنهایی!!!!!!!!
» نگاه ما به عقش چجوریه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
» عشق چیه؟؟؟؟؟
Design By : RoozGozar.com |